عبدالملکیان بهدلیل همین مسئولیتها از نزدیک فضای شعری کشور را لمس کرده و با ویژگیها و مشکلات آن آشناست، همینطور به سبب نزدیکی با شاعران جوان دنیای شعری و فضای ذهنی آنها را میشناسد. در این گفتوگو با عبدالملکیان از وضعیت شعر امروز در ایران، تفاوتهای آن با نسل قبل و مشکلاتی که شعر امروز با آن مواجه است صحبت کردهایم.
- بهعنوان سؤال اول، وضعیت شعر امروز ایران را چطور ارزیابی میکنید؟
من اصولا به سبب اینکه نگاهم نگاه مثبتی است و این نگاه برگرفته از عشق و علاقهمندی من به شاعری چون سهراب سپهری است، فضا را روشن میبینم. روشن از این جهت که باور دارم امروز بهتر از دیروز است؛ به این دلیل که شاعر امروز تجارب شعری چندین قرن، که تاریخ ادبیات ماست را پشت سر دارد و یک راهی است برای این شاعر که بتواند افقهای باز روبهرو را بهتر ببیند؛ به همین دلیل نگاهم نگاه مثبت و امیدوار کنندهای است. اگر بخواهیم در یک محدوده خاص، در دهه و چند دهه اخیر این نگاه را خلاصه کنیم به باور من نیما و جریان شعر نیمایی یک اتفاق بزرگ در شعر فارسی بود. این اتفاقی بود که ما دو، سه قرن منتظر آن بودیم و بالاخره کسی به اسم نیما این اتفاق را رقم زد و گونه دیگری از شعر را در کنار سایر قالبها بهوجود آورد و افقهای بازی را در برابر شعر ما قرار داد. این اتفاق روی قالبهای کلاسیک ما هم تأثیرگذار بوده و هست. غزل امروز اگر متفاوت با غزل گذشته است نقش و تأثیر نیما را نباید نادیده بگیریم. در کنار اینها عناصری که به شکلگیری بهتر شعر امروز ما کمک کرد تجربههایی است که در شعر جهان اتفاق افتاد. همینطور به سبب زمینه مناسبتر ارتباط کشورها با یکدیگر، فضای ترجمه و آشنایی شاعران ایران با شعر دنیا و استفاده از تجارب آنها وضعیت شعر ایران در این روزها بهتر از پیش است.
- تفاوت اصلی شعر امروز با دهههای قبل را در چه چیزهایی میبینید؟
اگر بخواهیم شعر امروز را با دهه40 مقایسه کنیم، دنیای شعر امروز یک دنیای شخصیتخواه به آن معنا نیست؛ یعنی اینطور نیست که شاخصی در شعر داشته باشیم. اگر در گذشته شاهد درخشش 4شاعر بودیم امروز شاهد درخشش 100 شاعر هستیم که ممکن است مانند آن 4 شاعر برجسته نباشند اما به همراهی هم جریان شعری قویای را بهوجود آوردهاند. بهنظر من امروز دیگر دنیایی نیست که بخواهیم بهدنبال شخصیتهای شاخص بگردیم اما جریان عمومی شعر و تأثیرگذاریاش از مقاطعی که توجهمان به شخصیتهای شاخص بود کمتر نیست. بهطورکلی نتیجه مجموعه شعر امروز و دستاوردهای شعر امروز شاعران زیادی است که کارشان باکیفیت و متفاوت است اگرچه شاید نامشان در حد و اندازه شاملو، اخوان و فروغ نباشد. همچنین در دهه اخیر میتوان گفت زمینه تعامل و ارتباط شعر با مخاطب بهتر و بیشتر شد به این دلیل که زبان شعر روشنتر و شفافتر شد.
- اما گفته میشود در شعر امروز بحران مخاطب وجود دارد. در این مورد نظرتان چیست؟
بله. این صحبت وجود دارد. گفته میشود که شعر امروز ما مخاطب ندارد. من چنین باوری ندارم یعنی اگر بخواهیم چند دهه اخیر را مبنای تحلیل مورد قضاوت قرار دهیم، جریان شعر نیمایی که در اوج خودش در دهه40 بوده، سرآمدنشان کتابهایی با تیراژ 1500 تا بوده اما در سالهای اخیر و در دودهه اخیر ضمن اینکه تعداد عناوین بیشتر شده تیراژ کتاب هم بهشدت افزایش پیدا کرده؛ اینکه میگویم بحث نخبگان شعر است. اگر نخبگان را در نظر بگیریم جلوی چنین بحرانی علامت سؤال قرار میگیرد و من به آن قائل نیستم. شما همان شاعرانی را در نظر بگیرید که در دهههای پیش تیراژ کتابهایشان محدود بوده اما در این دهه به نوبت چاپهای چندم رسیدهاند و تیراژشان افزایش پیدا کرده. شاعرانی چون شاملو، اخوان و نیما امروز آثارشان پرفروش هستند، شعر امروز ایران هم چنین مقبولیتی دارد و از کتابهایی میتوان اسم برد و مستدل عنوان کرد که اینها پرمخاطب هستند، میتوان دستکم از 10شاعر نام برد که کتابهایشان به چاپهای چندم میرسند و بسیار موفق و پرفروش هستند. مخاطب ما متوجه این ویژگیها، تفاوتها و شعر خاص میشوند و از اینها استقبال میکنند.
از این منظر من به بحران قائل نیستم. اما موضوعی که قابلتامل است این است که شعر روزی هنر یگانه ما بود و ما عملا هنر دیگری نداشتیم اما امروز در کنار شعر، هنرهای دیگری چون سینما، تئاتر، موسیقی و... داریم و گذشته از این هنرها دلمشغولیهای دیگری در جهان امروز ما اتفاق افتاده که نمونهاش دنیای مجازی است و وقت نسل امروز را دنیای مجازی اشغال کرده یعنی؛ مجال برای شعر تنگتر و فشردهتر و رقابت سخت و دشواری است. روزی بود که شعر تنها دونده میدان بود اما امروز 10دونده قوی در کنار شعر میدوند. چطور میشود شعر موفق باشد؟ این توجه جامعه شعری و تعامل با هنرهای گوناگون را میطلبد. اگر شعر ما این بضاعت و توانایی را داشته باشد که از دستاوردها و بنمایههای هنرهای دیگر استفاده کند مجال رشد و بالندگیاش فراهم میشود. اگر شعر پوست نیندازد و همنفس و همراه شرایط اجتماعی امروز نباشد قطعا مشکلاتی برایش بهوجود خواهد آمد.
- بهطور کلی مشکلاتی که شعر امروز ایران و شعرا با آن درگیر هستند را چه میدانید؟
شعر به هر حال نتیجه تلاش است و شاعر در یک خلأ زندگی نمیکند و در یک محیط اجتماعی به سر میبرد. به همین دلیل محیط اجتماعی بسیار روی شخصیت شعری شاعران امروز تأثیرگذار است. یکی از مشکلاتی که وجود دارد و شاید در بسیاری از نقاط دنیا وجود داشته باشد این است که خطکشیها و مرزبندیهای سیاسی گاهی سایهاش روی شعر هم سنگینی میکند و این پررنگتر شدن مرزبندیها و خطکشیها خیلی در عرصه هنر نمیتواند پیامد خوب و بالندهای داشته باشد. از طرفی اگر باور کنیم که حوزه فرهنگ نیازمند آن است که همه جریانهای شعری بتوانند در آن حضور پیدا کنند، اهل فرهنگ و متولیان فرهنگی باید بیشتر به این زمینه بپردازند. بهنظر من در دنیای هنر تکصدایی بودن بیشترین خسارت را متوجه آن خواهد کرد و زیبایی هنر به مشابهتها نیست بلکه به تفاوتهاست. این تفاوتها از جنبههای گوناگون قابل تامل است و آنچه ما به آن میگوییم هنر به خلاقیت بازمیگردد و خلاقیت چیزی است که در دیروز نبوده و امروز دارد اتفاق میافتد. متولیان فرهنگی ما باید این تفاوت و خلاقیت را برتابند و این آمادگی و بضاعت را داشته باشند که با چهرهها و جریانهای متفاوت شعری مواجه شوند و به این جریانها کمک کنند.
- آینده شعر امروز را چطور میبینید؟
من در هنر باورم به این است که آنچه انفجاری اتفاق میافتد اما و اگر به همراه دارد. هنر چیزی است که اتفاق میافتد و گستردگی آن نیاز به زمان دارد و تدریجی است. نیما وقتی آن اتفاق را بهوجود آورد همه اهالی ادبیات ما که باورشان شعر کلاسیک بود رو در روی نیما و با او مخالف بودند. اگر شخصیتی مانند جلال در کنار نیما و حمایت، جسارت و شخصیت جلال نبود و خیلی از مخالفان از ترس جلال شمشیرهایشان را غلاف نمیکردند، این اتفاق نمیافتاد. منتها همان زمان که نیما آن اتفاق را بهوجود آورد سختیهای فراوانی کشید و تدریجی آمد تا دهههای بعدی و در دهههای بعد بود که نیما و شناسنامه شعریاش معرفی شد. هنوز هم وجوهی از لایههای پنهان نیما برای جامعه شناخته شده نیست. از اینرو هنر رشدش تدریجی است، شاید انفجاری اتفاق بیفتد اما بهزودی فراموش میشود. شعر امروز ما با توجه به مسیری که در حال طی کردن آن است اگر با پشتیبانی مسئولان و متولیان شعر همراه باشد آینده روشنی پیش رو خواهد داشت.